نشد ننویسم
نیای پاک روزت گرامی
دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد
بابا
ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون
ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست
حتی
دل
دماوند، آتشفشان ندارد
دیو
سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت
رستم
در این هیاهو، گرز گران ندارد
روز
وداع خورشید، زاینده رود خشکید
زیرا
دل سپاهان، نقش جهان ندارد
بر
نام پارس دریا، نامی دگر نهادند
گویی
که آرش ما، تیر و کمان ندارد
دریای
مازنی ها، بر کام دیگران شد
نادر،
ز خاک برخیز، میهن جوان ندارد
دارا
کجای کاری، دزدان سرزمینت
بر
بیستون نویسند، دارا جهان ندارد
آییم
به دادخواهی، فریادمان بلند است
اما
چه سود، اینجا نوشیروان ندارد
سرخ
و سپید و سبز است این بیرق کیانی
اما
صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد
کو
آن حکیم توسی، شهنامه ای سراید
شاید
که
شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز
نخواب کوروش، ای مهر آریایی
بی
نام تو، وطن نیز نام و نشان ندارد
با سلام خدمت مدیر محترم وبلاگ واقعا وبلاگ قشنگ و زیبایی دارید که جای خسته نباشید دارد امیدوارم همینطور تداوم داشته باشد شما هم میتونید از مجموعه سایت و وبلاگ های بارانی دیدن فرمائید که خالی از لطف نیست.
http://baranilove.blogsky.com/pages/1/
وبرای تبادل لینک آدرس زیر را در وبلاگ خود به اسم بارانی لایو عاشقانه قرار دهید بعد به ما خبر دهید
www.baranilove.blogsky.com
سلام به شما
دوست عزیز و همشهری وبه واقن زیبایی داری .....بهت تبریک میگم
به منم سربزن
سرخ و سپید و سبز است این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد
بند بند این شعر نداشته هایی را به یادمان می آورد که زمانی نه چندان دور بر آن می بالیدیم. سزای ناسپاسی مردمان ایران مان از کف دادن داشته هایی بود که امروز جز در برگ های تاریخ نشانی از آنان در دستان مان نمانده است.
برقرار باشی نیما جان
سلام
خوشحال میشم بهم سر بزنید
دوس داشتید لینک کنید
مرسی
این یه پیج دیگمه
www.l3aro0on.blogfa.com
دل آدم تنگ میشه
وقتی میای و میبینی اینجا اینطوریه